هنری فورد گفته بود آدمها میتوانند خودروی فورد را در هر رنگی که میخواهند بخرند، اگر رنگ مورد علاقهشان سیاه باشد. اگر تجارت الکترونیک بیش از یک قرن پیش هم وجود داشت، شاید فورد توی دردسر میافتاد. در واقع، زمان زیادی از تولید خودرو به صورت انبوه نگذشته بود که خواست مشتری اهمیت پیدا کرد و خودروسازان گزینههای مختلفی در اختیار آنها قرار دادند.
امروزه، شخصیسازی همه جا حضور دارد. آدمها دیگر فقط «یک محصول» نمیخرند. آنها میخواهند در کنارش تجربهای جدید کسب کنند. شخصیسازی اجازه میدهد حسی از «منحصر به فرد بودن» و «تمایل شخصی» در مشتری شکل بگیرد، و از این طریق حتی محصولاتی که به صورت انبوه تولید میشوند بدیع، و در نتیجه، خواستنی میشوند. این نیاز به شخصیسازی فقط در تغییر ظاهر محصول نیست، مشتریها ممکن است حتی بخواهند کارایی محصول را هم تغییر دهند.
راهحلْ تجارت الکترونیک تعاملی است. در این نوع تجارت، کسب و کارها گزینههایی پیش روی مشتری میگذارند که قابل تغییر هستند. مشتریها گزینهها را آن طور که میخواهند تغییر میدهند. نتیجه محصولی است که با خواستههای مشتری کاملاً مطابقت دارد.
خب، مشتریها میتوانند انتخاب کنند. این که جدید نیست. تجارت الکترونیک تعاملی به برندها این امکان را میدهد که خیلی قبلتر از این که بازدیدکننده به مشتری تبدیل شود، تجربهی منحصر به فردی در اختیار او قرار دهد.
در این نوع کسب و کار، یک نفر میتواند وارد فروشگاه اینترنتی فروش درام (طبل) برود و قبل از این که چیزی بخرد، ساعتها برای طراحی بهترین درام وقت صرف کند. حتی بهتر، این تجربه میتواند فردی نباشد. یک زوج را تصور کنید که میخواهند دوچرخهای مخصوص ماه عسلشان طراحی کنند و سفارش دهند. این نوع تعامل، این شانس را به مشتریها میدهد تا نتیجهی تصمیماتشان را در لحظه ببینند.
برای برندهایی که این نوع شخصیسازی را ارائه میدهند هم مزایایی وجود دارد. وقتی یک مشتری چیزی که به نظرش بهترین است (توپ فوتبال، موتور سیکلت، حلقهی ازدواج و خیلی چیزهای دیگر) را میسازد و میخرد، آن را پیش خود نگه نمیدارد. بدون شک آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد. نظر دیگران را جویا میشود. نتیجه، ترافیک و بازخورد بیشتر است زیرا بازدیدکنندهها میآیند تا ببینند چه خبر است و خودشان چطور میتوانند محصول خودشان را بسازند.
چند تا مثال
اینجا چند تا فروشگاه اینترنتی است که تجربهی منحصر به فردی از شخصیسازی در اختیار بازدیدکنندگانشان قرار میدهند.
Dynamic Team Sports کارخانهی بزرگ تولید لباسهای ورزشی است. آنها برای هر نوع تیم ورزشی لباس تولید میکنند. آنها برای ایجاد بهترین تجربهی کاربری، به Doogma روی آوردند تا طراحی تعاملی لباسهای ورزشی را برای مشتریانشان ممکن کنند.
آنها به این روش عمل میکنند. مشتری اول میتواند دستهبندی ورزشی که در نظرش هست را انتخاب کند. بعد، نوع لباسی که میخواهد را انتخاب میکند. همین جاست که تجربه ی تعاملی آغاز میشود. مربی یا مدیر ورزشی میتواند عناصر زیادی از لباس را تغییر دهد. از جمله رنگ، فونت و ویژگیهای دیگر. آنها حتی میتوانند لوگوی روی لباس را با متن یا تصویر دلخواهشان جایگزین کنند. در همان لحظهای که کاربر عناصر مختلف لباس را تغییر میدهد، میتواند نتیجه را جلوی چشمانش ببیند. این یعنی دقیقاً همان چیزی که مدنظرش است به دستش خواهد رسید.
وقتی لباس مناسب طراحی شد، مشتری میتواند قیمت تمام شده را ببیند. اگر هنوز آماده نبود تا محصول را بخرد، میتواند آن را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد که راه خوبی است برای جویا شدن نظر دیگر بازیکنان و هوادارانشان. مربیان ورزشی، اسپانسرها، والدین و حتی اعضای تیم میتوانند در طراحی لباس مشارکت کنند. و تمام آنها میتوانند طراحی خودشان را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارند.
مثال دیگر:
فقط چند دقیقه در Modify Furniture طول میکشد تا بفهمید در یکی از بهترین فروشگاههای تعاملی هستید که دست مشتری را در طراحی کوچکترین جزئیات هم باز میگذارد. این شرکت مبلمان مدرن و زیبایی تولید میکند که قابلیت شخصیسازی بسیار بالایی دارند. فروشگاه تعاملی آنها محدود به شخصیسازی چند گزینه نیست. مشتریها میتوانند درون و بیرون مبلمان را طراحی کنند و نتیجه را به صورت سهبعدی ببینند. جلو، عقب و کنارهها قابلیت طراحی دارند و بازدیدکنندهها میتوانند جنس و رنگ را هم تغییر دهند. در بعضی موارد، بازدیدکنندهها میتوانند از چند رنگ برای ایجاد یک الگو در قسمتهای مختلف مبلمان استفاده کنند. تصویر بالا یکی از مثالها از طراحی در فروشگاه آنهاست.
مثال دیگر:
نمیشود انکار کرد. مسابقات ورزشی آدمها را به هیجان میآورد. چه در سطح دبیرستان باشد، چه دانشگاه، حرفهای یا حتی لیگهای کوچک آدمها را مجذوب خود میکند. Game Day Screens صفحههایی تولید میکند که میتوانید در روز مسابقات ورزشی، به پنجرهی خانه یا محل کارتان نصب کنید. مشتریها تیمشان را انتخاب میکنند و صفحهی طراحی مربوط به آن تیم نمایان میشود. در این صفحه، مشتری میتواند صفحهی خودش را طراحی کند و تمام ابزار مربوط به آن را در اختیار خواهد داشت.
مثال دیگر:
موسیقیدانها هنرمند هستند. آنها «امضای صوتی» و تصویر مخصوص به خودشان را دارند. به جای این که گیتاری بخرند که در هر مغازهای یافت میشود، برایشان بهتر است که بتوانند گیتارشان را خودشان طراحی کنند. اورن لوی (Oren Levy) موسس Autonomy Guitars این امکان را فراهم کرده که گیتاریستها بتوانند گیتار خودشان را طراحی کنند. از یک طرح اولیه شروع میشود و امکانات شخصیسازی بیشماری در اختیار بازدیدکنندگانش قرار میدهد.
همراه شدن با تعامل
اینها تنها چند مثال بودند از شخصیسازی و تعامل با مشتریها در هنگام خرید یک محصول. اما نکته اینجاست: مصرفکنندگانی که اینترنتی خرید میکنند دیگر حضور در فروشگاه فیزیکی یک شرکت را تجربه نمیکنند، که تجربهی مهمی هم هست. این را به نیاز مشتریان، به خصوص نسل جوانتر، به ایجاد رابطهای شخصی با شرکتی که از آن خرید میکنند اضافه کنید. مسیر منطقی برای تجارت الکترونیک این است که به سمت تعامل با مشتری و شخصیسازی حرکت کند، تا آنها ارتباطی صمیمانه با شرکت برقرار کنند. در حال حاضر، فروشگاههای لباس، جواهرات و حتی تیغ دارند با ایجاد امکان تجربهی تعاملی به سمت شخصیسازی حرکت میکنند.
شرکتهایی که اهمیت تعامل را درک میکنند در خواهند یافت که خود مشتریها بسیار بیشتر از کمپینهای تبلیغاتی میتوانند آنها را به دیگران معرفی کنند.

کتاب رایگان
«۶۲ اصطلاح ضروری تجارت الکترونیک که هر صاحب کسب و کاری باید بداند»
پیام و یا پرسشتان را بنویسید.